شفاف کردن شفافیت
حسین بوذرجمهری/ امروزه «شفافیت» یکی از واژههای پر کاربرد توسط مسئولین و رسانههاست؛ مردم نیز در مورد آن صحبتهای بسیاری شنیدهاند. امّا از آنجایی که شفافیت مفهومی «بدیهی» تلقّی میگردد، افراد از کنار تعریف و روشنکردن مفهوم آن میگذرند و به ابعاد مختلف آن نمیپردازند و این موضوع تا آنجا پیش رفته است که شفافیت با وجود کاربرد فراوان، به مفهومی گنگ تبدیل شده است. برای مثال مسئول یک سازمان به راحتی ابراز میدارد که عملکرد سازمان متبوع «شفاف» است! امّا حتّی معلوم نیست این عملکرد برای چه کسی شفاف است؟ آیا منظور او این است که عملکردش «برای مردم» شفاف است؟ آیا منظورش این است که عملکرد مذکور برای هیئت مدیره سازمان شفاف است؟ آیا عملکرد سازمان برای سازمان بازرسی شفاف است؟ چه اطلاعاتی منتشر شده است که مسئول مورد نظر ابراز میدارد «سازمان» شفاف است؟ آیا شاخصی برای اندازهگیری میزان شفاف بودنِ سازمان وجود داشته است که مؤید ادعای مسئول باشد؟ این اطلاعات در چه قالبی منتشر شدهاند؟ آیا گزارش مختصری در رادیو بوده است؟ یا از طریق تلویزیون اطلاعرسانی شده است؟ یا در روزنامه یا مجله خاصی گزارشی منتشر شده است؟ یا اینکه کتاب یا کتابچهای حاوی اطلاعات سازمان منتشر شده است؟ آیا «مردم» یا ذینفعان میتوانند به این اطلاعات دسترسی داشته باشند؟ این دسترسی چگونه است؟ از طریق مکاتبات اداری با دبیرخانه یا روابط عمومی سازمان اطلاعات در اختیار قرار میگیرد یا اینکه اطلاعات مربوطه بر روی پایگاه اینترنتی سازمان نیز منتشر شده است؟ اطلاعات منتشر شده به صورت رایگان در اختیار قرار میگیرد یا هزینهای دارد؟ اطلاعات به روز است یا مربوط به سالیان دور است؟ اطلاعات به صورت منظم منتشر شدهاند یا نامنظم؟ اطلاعات کامل هستند یا ناقص؟ اگر اطلاعات بر روی پایگاه اینترنتی منتشر شده است، در قالب PDF بوده است یا در قالب Excel؟ در واقع آیا دادهها قابلیت «استفاده» و «رونوشت»[1] دارند یا به صورت «تصویر» و صرفاً برای «مطالعه» منتشر شدهاند؟ یا به عبارت دیگر آیا دادهها ماشینخوانا[2] هستند یا خیر؟ حق انتشار اطلاعات چگونه است؟ آیا «مردم» میتوانند دادههای خام را فرآوری کرده و تحلیلهای ثانویه منتشر کنند؟
این سؤالات مشخص میکنند که شفافیت اجزاء و ابعاد گستردهای دارد که نیازمند شناسایی است. تمام این عاملها و دیگر عوامل ذکر نشده باید شناسایی شده و ضریب بگیرند و در مجموع یک شاخص برای شفافیت ایجاد کنند. آنگاه با کمک این شاخص است که میتوان میزان شفاف بودن یک سازمان را ارزیابی کرد. با وجودی که تمامی مسئولین و رسانهها «شفافیت» را مفهومی مثبت و ضروری تلقّی میکنند امّا زمانی که به جزئیات و مصادیق شفافیت وارد میشوند توافق نظرها کمتر میشود یا حتّی در مقابل آن جبهه گرفته میشود. به همین دلیل لازم و ضروری است که به شفاف کردن مفهوم شفافیت و مصادیق دقیق آن پرداخته شود. در این مقاله سعی شده است با دقت بیشتر در مفهوم شفافیت و ارائه الگویی جهت فهم بهتر آن، اجزاء و مقتضیات آن بهتر و دقیقتر شناخته شوند.
برای مطالعه متن کامل یادداشت،اینجا را دانلود کنید.